• وبلاگ : كلك بهار
  • يادداشت : شيرين اما تلخ
  • نظرات : 11 خصوصي ، 14 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام بهار خانم

    چه بد! من دير رسيدم. چهارم شدم. همش تقصير اين خواهرمه. وقتي مطلبتون رو خوندم دو تا نظر داده بودن. خواستم نظر بدم كه خواهرم گفت مي خواد تلفن بزنه. تا رفتم و برگشتم ديدم چهارم شدم.

    خوش به حالتون چه دوستاي خوبي داشتين. منم دوستاي خوبي داشتم ولي خوب مهاجر بودن باعث مي شد که زياد با هم نباشيم و هر کدوم به يه شهري بريم و بعد از يه مدت ديگه براي هميشه از هم بي خبر بشيم.

    دنياي غريبيه. حتما خيلي براتون سخت بود که از مرگ دوست عزيزتون بنويسيد. خدا نصيب هيچ کس نکنه. خيلي سخته.

    انشاء الله شما دوازده تاي باقيمونده ساليان سال در کنار هم باشيد و با هم خوش باشيد.

    تو همون حس غريبي که هميشه با مني

    تو بهونه ي هر عاشق واسه زنده بودني

    تو اميد انتظاري تو دلاي نا اميد

    واسه ديدن ستاره تو شباي ناپديد

    چه غريبونه گذشتن جمعه هاي سوت و کور

    هنوز اما نرسيدي اي تجلّي ظهور

    شعر قشنگي رو انتخاب كردي

    موفق باشي

    پاسخ

    سلام دوست من ؛ نافذ را حساب نكن چون اون قبلا نوشته و از دور خارج شده . شما دومين نفري هستيد كه دعوت ميشيد . ممنونم و بسيار خرسند . رسما خدمت مي رسم .