سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در داروخانه منتظر بودم  تا نسخه ام را بگیرم  خانم و آقایی که کودک دلبندشان را محکم در آغوش گرفته بودند نظرم را جلب کردند ، به یاد اتفاق امروز صبح افتادم .
دارو را گرفتم و برگشتم ، موسیقی ملایم ضبط ماشین موجب شد تا به گوشه ای از ذهنم بخزم و ‌تصویر امروز را برای چندمین بار مرور کنم .
وقتی علت دیر آمدنش را جویا شدم حلقه ی اشکی در چشمانش دودو زد و سرش را به زیر انداخت، نگاهم را از او دزدیدم تا به ستیز با اشکش بپردازد، ندای دلش را می شنیدم که به آن قطره ی اشک التماس می کرد تا آبرو ریزی نکند و پایین نیاید.
حرارت اشک را در چشمان قرمزش حس می کردم بالاخره بعد ازپایان آن نبرد نابرابر ، لب به سخن گشود و از من خواست که محرمش بمانم ، سپس ادامه داد : خانم جدا شدند ؛ بالاخره جدا شدند .
 پدر و مادرم امروز صبح از هم جدا شدند ، دادگاه داشتند... ، رفته بودم ... ، جدا شدند ... ، طلاق گرفتند.
منقطع و بریده بود اما کاملا مفهوم را رساند .
دیگه گریه امانش نداد ....................................

من امروز معنی کلمه ی طلاق و منفور بودنش را حس کردم و لرزش عرش را در اشک های شاگردم دیدم .
می دانم که گاهی ، جدایی مفری برای زوجین است اما برای فرزندان شان چیست ، نمی دانم.
و حالا من در خلوتم ، به آن زمانی می اندیشم که والدین ، کودک خود را محکم در آغوش خود می فشردند و با خود عهد می بستند که تا پای جان از فرزند شان محافظت کنند ؛ یا روزی که با سرو صدای زیاد دو کبوتر عشق به آشیانه ی زندگی پر کشیدند یا حتی کمی دورتر ؛ آن گاه که درخواست ازدواج مطرح شد و مادری اجابت کرد .
آیا فقط یک در خواست و اعلام آمادگی کافی است ؟ آیا موقع ازدواج ، آقا پسرها معنای واقعی تعهد و مسئولیت را می دانند ؟ آیا می دانند که ازدواج صرفا ، خرید یک کالای مرغوب نیست ؟ آیا دختر خانم ها می دانند واقعیت و رویا هیچ سنخیتی با هم ندارند ؟ آیا به اندازه کافی مشق صبوری و بردباری نوشته اند ؟ آیا هر دو می دانند که اگر متعهد شدند باید به این عهد و پیمان پای بند بمانند و اگر صاحب فرزند شدند به تعهدات شان افزوده می شود نه به تعداد کوپن های شان ؟
در این میان وظیفه ی بزرگترها چیست ؟ کمک به یک انتخاب خوب و درست است؟(تازه انتخابی که منطبق با معیارهای خودشان باشد) و برگزاری یک بساط عروسی و خیلی که متعهد باشند یک پشتوانه ی مالی؟ بعد هم رها کردن دو تا جوان در این وادی وحشت زا ؟ یا چیزی فراتر از این ها؟
فرزندان به  خواست پدر و مادرشان پا به عرصه ی هستی می گذارند پس رها کردن آنان از جانب هر کدام دور از انصاف است و تا مادامی که والدین زنده اند مسئولیت حفاظت فرزندان ، از آنان ساقط نخواهد شد .
به نظر شما جدایی مفر است یا منفور؟
 
برای جلوگیری از آن چه باید کرد؟ آیا قبل از شکستن کوزه باید سیلی را بنوازی یا بعد از آن ؟


نوشته شده در  پنج شنبه 86/7/26ساعت  2:8 صبح  توسط بهار 
  نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بهار هفت ساله شد!
حسین پناهی
[عناوین آرشیوشده]
 
  • کلمات کلیدی :