سفارش تبلیغ
صبا ویژن


اللهم اغفرلی الذنوب التی تهتک العصم : ببخش گناهانی که می درد پرده ی عصمت را
اللهم اغفرلی الذنوب التی تنزل النقم :   ببخش گناهانی که موجب فرود بدبختی ها می شود
اللهم اغفرلی الذنوب التی تغیر النعم :    ببخش گناهانی که تغییر می دهد نعمت ها را
اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعا : ببخش گناهانی که مانع اجابت می شود
اللهم اغفرلی الذنوب التی تقطع الرجا : ببخش گناهانی که امید را از بین می برند
اللهم اغفرکل ذنب اذنبته و کل خطیئه اخطا تها : ببخش هر گناهی که مرتکب شدم و هر خطایی
که گرفتارش بودم .
ما بنده ی اوییم و روح او در کالبد ما دمیده شده است او که گناهان خرد و درشت ما را  می بیند و اغماض می کند و ما  از او تقاضا داریم که ما را عفو کند، او که سخاوتمندانه گناهان ما را می بخشد و به راحتی ازپلیدی ها و زشتی های ما می گذرد .
پس چطور خود نمی توانیم ذره ای گذشت داشته باشیم و از گناهان دیگران که مستند بودن آن محرز نشده، بگذریم ؟ چرا گناه دیگران برایمان بزرگ جلوه می کند و گناهان خودمان کم وکوچک ؟ چرا از دیگران انتظار داریم به راحتی از کارهای بدمان چشم پوشی کنند ولی خودمان هرگز ؟

چرا کوه را در چشم خود نمی بینیم اما کاه را در چشم دیگران ..............؟

گیرم آقای خاتمی هم با خانمی مصافحه کرده باشد و گناهی هم صورت گرفته باشد، از فاش کردن آن چه سودی آید ما و جامعه ی ما می شود؟ برفرض شخصی گناهی مرتکب شده باشد، ما چرا آن را اشاعه می دهیم ؟  آیا فاش شدن کارهای زشت خودمان برایمان خوشایند است ؟
  اللهم، مولای :  خدایا ، ای مولای من
  
 
کم من قبیح سترته: چه بسا کارهای زشتم را پرده پوشی کردی
       
  و کم من فادح من البلا اقلته : و چه بلا های سنگینی را از من دور کردی
 
  و کم من عثار وقیته: و از چه لغزش هایی مرا نگه داشتی
 
  و کم من مکروه دفعته
: و چه ناملایماتی را از من دور کردی         
 
و کم من ثنا جمیل لست اهلا له نشرته: و چه تعریف هایی از من که شایسته ی آن نبودم انتشار دادی .
ما می خواهیم که همه، به خصوص خدا از سر تقصیرات پیدا و پنهانمان بگذرند اما پای تقصیرات دیگران که وسط می آید، قابل اغماض نیست و باید تا مرز آبرو ریزی افشاگری کنیم .
چه ضرورتی دارد که یک طیف وسیع از قشرمردم ، به خصوص اهل قلم !!! دست دادن آقای خاتمی را پیراهن عثمان کنند ؟ چه نکته ی خیر خواهانه ای پشت این حرکت گسترده پنهان شده است که مصلحت عام را در بردارد ؟
شنیده ام که چاقو دسته ی خودش را نمی برد!!! آیا چنین است ؟ یا به موقع می برد و آن هم چه تند و تیز !!!
مخاطبان من کسانی هستند که در سال اتحاد و انسجام ملی ،در راه رسیدن به این آرمان می کوشند !!!! و سعی بر این دارند تا دشمنان اسلام در مسلمین  رخنه نکنند!!! ( به روش خاله خرسه)
من نمی خواهم کسی را از گناهی که نمی دانم مرتکب شده یا نه مبرا کنم می خواهم از همه ی کسانی که به این شکل در جامعه ما آسیب می بینند حمایت کرده باشم . از خانواده هایی که با پخش فیلم هاو عکس های خانوادگی شان ، بهایی گزاف پرداختند و آبرو وسط گذاشتند ، آبرویی که برای کسب ذره ای از آن چه رنج ها که متحمل نشده اند ؟ حالا چرا به راحتی با آبروی دیگران بازی می کنیم، نمی دانم؟
می خواهم  از دخترانی که محافل گرم دوستانه شان به بازار سود جویی منفعت طلبان کشیده شد، ازنوعروسانی که  فیلم عروسی شان اوقات فراغت مردم را پر کرد ،دفاع کرده باشم .
میخواهم بگویم اگر تقاضا نباشد عرضه  هم نیست، اگر بیننده و شنونده نباشد اخباری هم نخواهد بود، چرا این گونه فیلم ها و عکس ها مثل قارچ در اجتماع ما رشد می کنند ودست به دست و خانه به خانه می گردند و همه برای دیدن و شنیدنش سر ودست می شکنند؟ یا میل و اشتیاق به دیدن آن ها از جانب بیننده ها ، به رونق بازارش کمک نمی کند؟ !!!!
چرا باید تماشا کنیم و نچ نچ کنان آن ها را باد سرزنش بگیریم ؟ آیا اگر از دیدن آن ها امتناع کنیم ، مواخذه می شویم ؟
شاید جامعه ی ما کمی گذشت و چشم پوشی و سعه صدر، نیاز داشته باشد .شاید وقت آن رسیده که از ذره بین های کارآگاهی یمان به جا و درست استفاده کنیم .چیزهای مهمترو قابل بررسی تری هم یافت می شود که ارزش وقت گذاشتن را داشته باشند .
من بر مستور ماندن هر گناهی اصرار دارم چرا که اثرات گناهی که برملا می شود از گناهی که مستور مانده است بیشتر است . اصلا گناه یعنی چه ؟ آیا به بیان ساده ، گناه کردار و گفتار زشتی نیست که به فرد و جامعه آسیب می رساند و باعث انحطاط آن ها می شود؟   
فرض را برآن می گذاریم که گناهی صورت گرفته باشد - که در بیشتر موارد حتی گناهی صورت نگرفته است مثل فیلم ها جشن تولد  - مجازات گناهکار مشخص ومجریان کیفری هم گوش به فرمان اند.اما حکم اشاعه ی گناه کدام است ؟ مجازات کسی که گناه را فاش می کند چیست ؟ آیا از برملا کردن گناه دیگران ، دنیا از آلودگی ها پاک می شود ؟و جامعه از خطر انحطاط مصون می ماند ؟ 
مگر نه این که خدا ستارالعیوب است و ما بنده ی او ، پس کجا باید بندگی مان رابه نمایش بگذاریم تا ثابت کنیم  که بنده ی برحق اوییم ؟
یا سیدی فاسئلک بعزتک......ولا تفضحنی بخفی ما الطلعت علیه من سری :
ای آقای من از تو می خواهم به عزتت که ...... و رسوایم نفرمایی به زشتی های پنهانم که تو بر آن ها آگاهی ومن آن ها را از مردم پنهان می داشتم.
                                         
                                                   الهی من لی غیرک


نوشته شده در  پنج شنبه 86/3/24ساعت  2:14 صبح  توسط بهار 
  نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بهار هفت ساله شد!
حسین پناهی
[عناوین آرشیوشده]
 
  • کلمات کلیدی :