چه مظلوم واقع شده !!! به عبارتی شهید شده !!
" بِ . بَ . خ . ش . ی . د . "
یا از ادبیاتمان حذفش کرده ایم و از وجودش هیچ بهره ای نمی بریم .
یا در صورت استفاده ؛ بار معنایی لازم را ندارد !!!
گاهی هم برای از سر باز کردن _ به عبارت آپدیت تر آن_ برای "پیچاندن" به کارش می بریم .
تعدادی حروف ؛ که برای رهانیدن از مخمصه به کار می آیند .
" ببخشید "
در ادبیات ما کلمه ایست تزیینی و تکراری !
برای زیبایی ؛ در اول و یا آخر جمله می آید و معمولا احساس پشیمانی در پس آن نیست !
همه کاره و هیچ کاره است !
قیدی است که در بند هیچ حالت و مکان و زمانی نیست !!
فعلی است که بر هیچ تاسفی دلالت نمی کند !!
فاعلی است که پیچاندن مفعول را بر عهده دارد .
فعلِ امری که بر خواهش استوار نیست! امر به سکوت می کند و فرمان عقب نشینی می دهد .
اختیار را از مفعول می ستاند و گریزی جز " گذشت اجباری " برایش باقی نمی گذارد !
مفّر است ، راه در رو ، دالانیست زیرزمینی .
مهمتر این که ؛ همه جا و در همه حال می تواند حضور داشته باشد و محدودیتی در استفاده یا عدم استفاده از آن نیست .
حلال و مشکل گشاست!
بگویی اش ؛ بی آن که واقعا نادم باشی ؛ چون سرپوش عمل می کند .سرپوش بر خطاهای تکراری!
آبی ست بر آتش ؛ آنگاه که زبانه ها در خود فرو می روند ؛ دود و خاکسترش به هوا بلند می شود .
نگویی اش ؛ می سوزد و همه چیز ؛ خاکستر خواهد شد.