درپست قبلی نظراتی بود مبنی بر این که، ارتباطات در دنیای حقیقی نمی تواند نظیر ارتباطات در دنیای مجازی باشد چون طرفین به این صمیمیت ها اکتفا نکرده و کار به ناکجا آباد خواهد کشید.
بله من هم تا اندازه ای با صاحبان این نظرات هم عقیده ام اما معتقدم که باید یک موضوع بر اثر تکرارعادی شود تا حساسیت ها کم رنگ شده ونگاه ها به هم ، جنسیتی نباشد.
یادم هست که قبلا خانم ها به هیچ وجه صندلی جلویی تاکسی را سوار نمی شدند حتما می توانید حدس بزنید که چرا ؛ اما حالا سوار می شوند . در عرض سال های اخیر چه تغییری صورت گرفته است که راننده ی محترم تاکسی با نشستن زنی در کنارش وسوسه نمی شود؟
حال اگرروابط عادی شود این گونه وسوسه ها کمتر نخواهد شد ؟
میدانم که باید واقع بین باشم و میدانم که در این میان حتما مسائلی خلاف شرع و عرف هم اتفاق خواهد افتاد، کما این که اکنون نیز شاهد چنین اتفاقاتی در جامعه ی اسلامی هستیم .
بیایید کمی منصفانه بیاندیشیم، با وجود همه ی فسادی که در اروپا مشاهده می شود اما تا شخصی خودش طالب نباشد اتفاقی برایش نمی افتد، در بی بند و باری آنان شکی نیست ولی روابط آزادانه ی آن ها باعث شده که حداقل ، وضعیت فیزیولوژی بدنی همدیگر را پذیرفته باشند وبه محض این که باد موافقی وزید وچادری کنار رفت، چشمان جستجو گرمردی گرد نمی شود (من همین جا ازهمسر و بقیه برادران محجوب و نجیبم عذر خواهی کنم ).
در کشور مااز طرفی منع شدن از یک رابطه ی سالم بین زن و مرد واز سوی دیگر وجود حس کنجکاوی برای شناختن همدیگر باعث شده که بیشتر ارتباطات درخفا صورت بگیرد و هر جا روزنه ای برای رسیدن به این شناخت پدید می آید آن ها به سمت آن روزنه کشیده می شوند به خاطر همین است که در این سال ها ما شاهد روابط بی حد و مرز دختران و پسران هستیم .
من بازهم خودمان را مقصر می دانم چون اگر موقعیتی فراهم می کردیم که درحضورو نظارت ما با هم ارتباط داشته باشند این قدر به کوچه پس کوچه ها و تاریکی ها کشیده نمی شد تعصب ما روی فرزندانمان باعث شده که آن ها را از ارتباطات ساده با جوانان ِ فامیل و دوستان و آشنایان محروم کنیم لذا آنان برای شناختن ناشناخته هایشان به سمت هم کشیده می شوند و از طرق مختلف مثل تلفن و اینترنت و... سعی می کنند در این زمینه نیز تجربیاتی کسب کنند .
شماهایی که ازدواج کرده اید آیا تا قبل از ازدواج، شناخت درستی از زن یا مرد داشتید ؟ خانم عزیزی که این نوشته را می خوانی تا قبل از ازدواج چقدر مردان را می شناختی ، آیا از حس آنان نسبت به جنس خود مطلع بودی ؟ آقای محترمی که چشمانت به ادامه خط های من دوخته شده است آیا تا قبل از ازدواج میدانستی که زنان سراپا نیازمند ِ توجه و محبت تو اند ؟ یا این که عشق آنان را از دریچه ی چشم خودت تفسیر می کردی ؟
چراخودمان را فراموش کردیم که باچشم و گوشی بسته پا به دنیای تاهل گذاشتیم؟ آیا می خواهیم جوانان ما نیز با چشمانی بسته در این مسیر قدم نهند ؟ مگر ما نیستیم که به فرزندانمان سفارش می کنیم که با چشمانی باز ازدواج کنند ؟ منظورمان از چشمان باز چیست ؟ آیا هدف ،همان شناخت مرد و زن ازهم ونگرش های هم نیست؟ اگر چنین است چرا موقعیتی فراهم نمی کنیم تا این آگاهی در یک مسیر درست به وجود آید ؟
من به شخصه از چت کردن خوشم نمی آید هیچ جذابیتی هم برایم ندارد اما با وجود معایبی که از چت کردن می شناسیم می توانم توانم بگویم دست کم حرص و ولع مذکر و مونث را نسبت به شناختن همدیگر کم می کند و این کمک می کند که شخصیت همدیگر را بهتر بشناسند و بعد از ازدواج کمتردچار افسردگی و سرخوردگی و عدم تفاهم ودعوا و طلاق و.......... شوند .
بهتر است که بدانید معمولا دختر خانم ها تصورشان از ازدواج، آمدن مردی ازدیار رویا هاست ،اومردی می خواهد بدون نقص و عاری از هر گونه خطا ، که با عشقی سرشار می آید و او را به قصرآمال و آرزوهایشان می برد و او خود را در کانون این عشق می بیند وآنچه را که در فیلم ها و سریال ها می بیند از مرد زندگی اش می طلبد .( البته چاشنی این نوشته کمی تند است ولی نزدیک به واقعیت )
و یا آقا پسرها تصورعینی شان از ازدواج تصویر مادری مهربان ودلسوز و فداکار است که همه ی رنج ها را تحمل کرده وپا روی خواسته هایش می گذارد و دم نمی زند ،تصورشان از همسر، مطبخی مطبوع ، مادری صبور و موجودی رام ومطیع و بی صدا و بدون درد سراست که باید بتواند نیازهای مردانه ی همسرش را تامین کند. ( با یک دنیا معذرت )
و وقتی با چنین تصوراتی ، درموقعیت زمانی امروز وارد زندگی مشترک می شوند که متفاوت از خیالاتشان است دچار تردید و سرخوردگی خواهند شد وماجرای عدم تفاهم و اختلاف نظر و........ تکرار می شود .
حال خوب است که بگذاریم کار به آن جا ختم شود یا ازاین جا و ازاین زمان شروع کنیم ؟کدام بهتر است ؟
امیدوارم توانسته باشم آن چه را در ذهن دارم به خوبی بیان کرده باشم و لازم است متذکر شوم همه ی هدف من بنای فرهنگی متناسب با نیازهای امروز است .