اگر نمی توانی بلوطی بر فراز تپه ای باشی،بوته ای در دامنه باش،
ولی بهترین بوتهای باش که در کناره راه میروید.
اگر نمیتوانی بوتهای باشی،علف کوچکی باش و چشمانداز کنار شاه راهی را شادمانهتر کن...
اگر نمیتوانی نهنگ باشی، فقط یک ماهی کوچک باش، ولی بازیگوشترین ماهی دریاچه!
اگر نمیتوانی شاه راه باشی،کوره راه باش...
اگر نمیتوانی خورشید باشی، ستاره باش ...
همه ما را که ناخدا نمیکنند، ملوان هم میتوان بود.
در این دنیا برای همه ما کاری هست ؛ کارهای بزرگ، کارهای کمی کوچک تر ...
آن چه که وظیفه ماست چندان دور از دسترس نیست.
با بردن و باختن اندازه ات نمی گیرند.
هر آنچه که هستی، بهترینش باش...
داگلاس مالوچ
پ .ن : با تشکر از دوستی که نام شاعر شعر انگلیسی فوق را برام پیدا کردند .
http://masonic-poets-society.com/Malloch.htm