اول ذیقعده بهانه ی دیگری ست برای کشف« دوست داشتن» و «دوست داشته شدن» و زندگی چیزی نیست جز همین دوست داشتن ها و دوست داشته شدن ها .
و همین بهانه ای ست برای من که دخترم را عاشقانه در آغوش گیرم و دوست داشتنش را با بوسه ای ؛ یادآور شوم .
می داند که چقدر به وجودش افتخار می کنم ؛ به وجود او و همه ی دخترانی که معادلات زندگی را به آنان آموختم و لابه لای x ,y های کتاب شان ؛کتاب زندگی را نیز ورق زدیم .
از خط مستقیم گفتم و نقاط نامحدود آن و لحظاتی که هر یک می تواند نقطه ای تاثیر گذار بر خط حیات باشد نقاطی که هستی شان را بی منتها خواهد کرد .
دخترم ؛ تو شگفتی آفرینشی ... یادم هست که به تو گفته بودم ؛ خداوند ظرافت خلقتش را در همانند تو به تجلی رسانده و تو جنسی از بودنی و او چیزی بالاتر و زیباتر و عمیق تر از « دلبری و دلبردگی » در وجودت به ودیعه ننهاده است .
عزیزم جایگاه رفیع خود را بشناس که هیچ صیادی در گودالی حقیر مروارید صید نخواهد کرد .
پ . ن :
ولادت حضرت معصومه و روز دختر بر همه ی دختران و مادران آینده ی این مرز و بوم مبارک باد
دخترانی که مانند سرزمین شان تا کمر در آب رفته و موهای لخت و تیره شان را به نسیم سپرده اند و چشمان خیره و خمارشان بر پریشانی موهایشان لبخند می زند و آینده ای روشن را به انتظار نشسته اند !