• وبلاگ : كلك بهار
  • يادداشت : اي قوم به حج رفته كجاييد؟
  • نظرات : 2 خصوصي ، 30 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام بهار خانم

    خوبي؟ خوشي؟ سلامتي؟ نبينم ناراحت باشي؟

    قبل از هر چيز يه عذرخواهي بهت بدهکارم. مطلبت را همون موقع که نوشتي خوندم، خواستم کامنت بذارم که اين اينترنته قاطي کرد و هي معطلم کرد و خلاصه قاطي کردم و صفحه رو بستم و ديگه نيومدم. ولي تو با وجود بي معرفتي هاي من، هميشه لطف مي کني و بهم سر مي زني. ممنونم.

    اون حاج آقا اگه مي دونست با چه گلي روبرو شده، هيچ وقت اون رفتار زشت را نمي کرد. تازه بهتره که يه همچين کساني رو اصلا حاج آقا خطاب نکرد. حاجيي که هنوز از حج برنگشته يادش مي ره چه قولايي اونجا به خداش داده که ديگه حاجي نيست. يه همچين کسي مطمئنا فقط براي خودنمايي رفته خونه خدا.

    راست مي گي آدم بايد آمادگيشو داشته باشه و بعد به خونه حق دعوت بشه. من هم هميشه همين را از خدا خواستم که هر وقت معناي حج رفتن را فهميدم و تونستم درست از توفيقي که نصيبم ميشه استفاده کنم، دعوت بشم نه اينکه جاهلانه برم يهسفري و دست خالي برگردم که اونوقت ديگه بدبخت دو عالم هستم.

    اما بعضي وقتا دست خود آدم نيست و ناغافل دعوتش مي کنند. قبول داري.

    مثلا همين کربلا رفتن من! نمي دوني چه زجري کشيدم بعد از اينکه برگشتم. ناغافل، بدون هيچ آمادگي طلبيده شدم. سفر خيلي کوتاه بود، خيلي. فقط يک روز و نصفي کربلا بوديم. انگار فقط طلبيدنم که دلم رو ازم بگيرند و برگردونندم. اون موقع ها خيلي غصه مي خوردم که چه فرصت کمي داشتم. نتونستم خوب زيارت کنم. مريض بودم و بي حال.

    ولي يه تجربه خوب به دست آوردم. اينکه وقتي طلبيده مي شم، حسابم را روي ثانيه ها بذارم و از خودم توقع زيادي نداشته باشم. من قبل از سفر کربلا فکر مي کردم وقتي برم کربلا شق القمر مي کنم و حسابي متحول مي شم. ولي وقتي اوضاع اونجوري که مي خواستم پيش نرفت شوکه شدم و تا چهل روز بعد از سفر تو شوکش بودم.

    هفته قبل وقتي تو راه برگشت از سفر يه سر به مشهد هم زديم؛ با خودم طي کردم که فاطمه خانوم تو حسابت را روي کمتر از دو سه دقيقه زيارت امام رضا عليه السلام بذار تا اگه يه وقتي نشد بيشتر از اون خدمت آقا باشي دوباره دچار شوک و از اينجور حرفا نشي. کارساز هم بود. به خاطر فرصت کمي که داشتيم فقط دو بار توفيق زيارت پيدا کردم و سر جمع به دو ساعت نکشيد؛ ولي همون مدت کم زيارت خيلي بهم چسبيد و واقعا ازش لذت بردم.

    حق يارت

    دعا يادت نره آبجي