کلاغ قصه
بي تو از آخر قصه ها مي ترسم
باور کن هنوزم مي شه به پاکي
قصه هاي مادر بزرگ هجرت کرد
تو بخواي
هنوزم مي شه به کوچه ي تک پروانه ها برگشت
با اينکه دوباره همون کوچه ي کوتاه بي کبوتر کفاف تکامل تمام ترانه ها رو مي ده ، بيا لحظه کنار فانوس نفس هاي من آروم بگير
بيا و امشب رو بي واسطه سکسکه هاي گريه کنارم باش مگه
چي مي شه
يک بار بي پوشش پرده بارون تماشات کنم