بر مي گردم
در چشمانت
جاي خنده خالي ست
سايه اندوهي
لبانت را تاريک کرده
مي خواهم برگيرم سايه ها را
پر کنم خالي چشمانت را
چه کنم؟
با دست ها يي از سايه
سايه ها را نمي شود راند
مي گريزم
از سايه ها غروب آلود