• وبلاگ : كلك بهار
  • يادداشت : عشق تو آغــــــــــاز و پـايــان دل است
  • نظرات : 5 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام خواهر فرزانه‌ام
    عميقا به حرفاتون كه نشان از زخمهاي قلبتون داره احترام ميذارم. حقا كه موثر نوشتيد مثل هميشه
    مدت زيادي باكلامتون تو وب آشنا هستم و ميدونم كه خوب نقد ميكنيد و خوب نقد ميپذيريد
    آيا به اين برادرتون اجازه نقد برادرانه‌اي رو ميديد؟
    خواهر متفكرم
    آيا اگر در سرزميني دروغگويان و عهدشكناني باشند، بايد آن سرزمين را به باد شتم گرفت؟مگر همه اهل اين سرزمين از اين قبيلند؟بزرگ مرداني كه در تاريخ اسمشان ثبت هست و از مفاخر شيعه و اسلامند از همين ديارند
    و بعد...آيا مگر عاشقان حسين و عباس و...به قصد ديدار آن سرزمين ميروند؟ يا شوق ديدار مولاي خود را دارند، خواه اين سرزمين باشد و خواه مكاني ديگر.
    اين شوقي نيست كه مخصوص بعد از جنگ باشد. دامنه اين شوق به بلنداي هزار و اندي سال هست.
    چرا خواهر خوبم اينگونه نا خوداگاه وهم را به جاي عقل به خدمت گرفته است؟
    آري غرور و تعصب نا به جا و جهالت و عدم غايت انديشي بد است و منفور و آفت آفرين اما آيا با احساس مي‌شود بر اينگونه صفات استدلال كرد؟ و آيا در روز واپسين اين ادعاها با اين دلايل ناقص خريداري دارد؟
    از تنور داغ و وعده پرداخت غنايم گفتيد
    از سوي چه كسي؟ آيا ايشان همانهايي نبودند كه با سكوت خود اجازه ادامه تجاوز را دادند و وقتي عرصه را تنگ ديدند با ترفندهاي سياسي مكارانه خود در صدد تقويت قواي خود با طرح آتش بس برآمدند؟
    كدام شخص معتبري اينقدر ساده لوحانه به وعده دشمن اعتماد كرد، به دشمني كه از ابتدا با ناجوانمردي آغاز نمود
    خواهرم
    ازتو ميپرسم
    آيا تو به كسي كه هيچ قانوني را غير از قدرت طلبي خود قبول ندارد كنار خواهي آمد؟با چه تضميني؟
    شايد به خاطرت باشد كه همين دشمن حتي پس از امضاي قطعنامه نيز به مرزهاي ما يورش برد اما ناكام ماند. تو مي‌خواهي به چنين نامردهايي اعتماد كني؟
    استدلال حضرت امام بر امام ادامه جنگ، آيه قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَة و نظايرش بود
    صدام فتنه‌اي بود كه با عقب نشيني صرف ،دفعش ممكن نبود.چه تضميني بود كه او دوباره از پشت مرز با دسيسه اي جديد و با موشكهاي دور برد دوباره آتش به پا نكند.مگر رسول اعظم آنقدر با يهود مدينه نبرد نكرد كه آنها را به قلعه خود پناه برده بودند نيز تحمل ننمود
    خواهرم اگر كسي مرتب به خانه شما متعرض مي شود و حتي به خانه شما آمده آيا به بيرون انداختن او از خانه اكتفا ميكنيد؟
    در اين صورت ممكن است اينبار از راه پنجره بيايد و يا اينكه در و پنجره و ديوار منزل شما را خراب نمايد
    بهترين كار آن است كه او را از كوچه يا محله خود طرد كنيد كه اين بسته به توان شما دارد. در غير اين صورت هميشه شب و روز خود را با اضطراب حمله او سپري خواهيد كرد
    گره جنگ را در صورتي ميشد با عقل باز نمود كه عاقلي آن را گره زده باشد نه ديوانه‌اي چون صدام كه هزار عاقل از كار او حيرانند
    اگر حضرت امام را كه دينداري من و تو مديون شجاعت و فداكاري او و رهروانش هست، قبول داري خود ايشان فرمود كه ما حتي يك لحظه هم از جنگ نادم و پشيمان نيستيم
    آنانكه هشت سال از جواني خود را صرف جنگ با باطل كردند، عمر خويش را فنا نكردند
    بلكه با فروش آن، به بقا و جاودانگي رسيدند و خوش معامله‌اي كردند
    وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ
    بعضى از مردم (با ايمان و فداكار)، جان خود را به خاطر خشنودى خدا مى‏فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است

    خواهر فرزانه‌ و متفكرم
    چگونه ميشود در مورد موضوعي كه اطلاع كافي و كامل ، آري كامل نداريم و به قول شما هزار سوال... ذهنمان را مشغول كرده، قضاوت كرده و حكم صادر كنيم
    حتما قضاوت كنيد كه نشان پويايي و زنده بودنتان هست اما زود و شتاب‌زده نه