سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 تابو شکنی ؟ آزادی در انتخاب ؟! یا بدعتی تازه ؟

می توانم به جدّ بگویم رسانه ها - با جذابیت غیر قابل انکارش - در حفظ یا انهدام ارزش ها سهم بسزایی دارند . قادرند افکار را جهت دهند ، فرهنگ ها را با برنامه های از پیش تعیین شده ؛ آرام و بطئی ، با تاثیری عمیق ؛ بازسازی کنند. کاری که آموزش و پرورش از انجام آن عاجز بود .
امروزه بخش عمده ی فرهنگ سازی جامعه ؛ دستاورد هنرمندی بازیگرانی است که می توانند تاثیر گذار هم باشند .
آنان می توانند نمادهای روشنی از فرهنگ فرد و جمع باشند . گاه جامعه را به نقش بکشند و گاه نقشی را یه جامعه القا و تحمیل کنند و بر این تاثیر گذاری و مدلسازی ، به خوبی واقفند.  
آن ها همزمان که سپیدی و سیاهی های جامعه را به تصویر می کشند می توانند هر غیر متعارفی را متعارف کنند .

تابو شکنی یعنی شکستن عادات و تعصب های غلط . نه بدعت گذاری ؛ آن هم از این نوعش !!
شاید عمل گلشیفته را تابو شکنی تلقی کنند اما شکستن حریم یک جسم ؛ ممکن است برابر شود با نهادن بدعتِ صدها برهنگی در آینده ...

از بس تمام درها بسته بوده هر جا هر دری باز شود ( حتی دری رو به جهنم ) عده ای به سمت آن هجوم می آوردند .
نگرانم گلشیفته بابی را باز نکرده باشد !!

نسل قبل در بستر محکمی از اعتقادات مذهبی و انسانی رشد کرد  در حالی که بستر رشد فرزندانِ همان نسل به قدر کافی مستحکم نبود به همین خاطر غالبا ؛ قالب ظرفی می شوند که درونش قرار می گیرند. دیر باور و بی اعتمادند ، تا خود تجربه نکنند نمی آموزند.( تجربیات تلخی نظیر اعتیاد ، سکس ، ابتلا به ایدز و ... در سنین نوجوانی شاهد این مدعاست.)
بدعت های تازه برای شان جذابیت دارد. پدران آینده ، شلوار فاق کوتاه می پوشند بدون آن که از نمایان شدن بخشی از بدن شان اجتناب کنند! تابلوهای نقاشی متحرک (مادران آینده) را در کوی و برزن در معرض دید عموم می بینیم که به دنبال مدهای جور وا جور ؛بازار را وجب می کنند! من نگران ته مانده ی این حیای نصفه نیمه ام .

بعضی از ناهنجاری هایی که در اجتماع شاهد آن هستیم از شکستن یک تابو شروع شد !
پخش عکس و فیلم های مجالس عروسی و خانوادگی و اتاق خواب بازیگران، به فیلم ها و مجالس و اتاق خواب مردم عادی کشیده شد ! و امروز دیگر برای هیچکدام از آن ها قبحی نمانده است . غالبا هر غیر متعارفی ؛
از آنان که الگو بودند متعارف شد .
اثر بعضی از افعال عمیقند به عمق ابدیت . ای کاش گلشیفته الف را نگفته بود .

از عریانی تنش نمی ترسم . برهنگی اش ؛ چون جرقه ای بر بوته های خشک خار است . به همان سرعتی که شعله می کشد به همان سرعت خاموش می شود . تب تندش بر اندام سرد مردم یک شبه  فروکش خواهد کرد ( مثل پخش فیلم زهره ) و صبح که خورشید باز بدمد مردم به دنبال چیز داغ تری می گردند !
از عواقبش نگرانم که زیر پوست پف کرده ی جامعه می ماند و لول می زند تا آن قدر رشد کند که قدرت خروج از پیله ی گستاخی را پیدا کند .
من از این بیمناکم که گستاخی ؛ پرده ی حیا را بدرد و گروهی بخواهند چون او عریان شدن را تجربه کنند و این نگرانی تازه ی اجتماع شود.

امروز او در دنیایی برهنه شد که قبل از برهنگی تن ، برهنگی ذهن و روح را تجربه کرده اند . پس عریان شدن لطمه ای به جامعه شان نخواهند زد چون قبلا آزادی انتخاب را بلعیده و حد و مرزهایش را هضم و جذب کرده اند. اما این جا چی ؟ هرگز به عواقب این برهنگی  فکر کرده بود ؟!    
آزادی در انتخاب نباید خارج از چهار چوب ارزش های انسانی و قرار دادهای اجتماعی باشد ؛ این موضوع خط قرمز ها را تعیین می کند و شرق و غرب ندارد . هر اجتماع سالمی مصلحت جمع را فدای مصلحت فرد نمی کند. در اجتماعات سالم ؛ پای عناصر جامعه تا پشت در خانه ها به هم زنجیر شده است . پس نمی شود انفرادی اقدام به سقوط کرد . به خصوص این جا ، حالا که فرهنگ جامعه ی ما در خطر انحطاط است . 
و من از اقدام به انهدام فرهنگی در رنجم . از الگو پذیری و مدلسازی ، افراط و تفریط ِ عناصر ِجامعه در هراسم...


نوشته شده در  سه شنبه 90/11/4ساعت  4:15 عصر  توسط بهار 
  نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بهار هفت ساله شد!
حسین پناهی
[عناوین آرشیوشده]
 
  • کلمات کلیدی :