سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 
تنوری برافروختند آتشش همه انبوه

به آتشم سپردند چون عروسکی خمیری

کمی شکر

کمی زعفران

باقی همه داغ و خاکستر

تنور خاموش و باد در راه

کجاست گوشی که بشنود صدای گریه ام را در ته چاه !!

**  **  **   **  **   **


" ای سفیدا و سیاها زندگی مال شماها

من که تو دنیا غریبم

خوش به حال آشناها "

نمی دونم این ترانه ، کی اجرا شده و یا چه کسی خونده !

هر کس خونده شاید حال امشب منو داشته ...

خرم آن روز کزین منزل ویران بروم
راحت جان طلبم وز پی جانان بروم
گرچه دانم که به جایی نبرد راه، غریب
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم...

...................... حافظ


نوشته شده در  چهارشنبه 90/6/30ساعت  12:15 صبح  توسط بهار 
  نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بهار هفت ساله شد!
حسین پناهی
[عناوین آرشیوشده]
 
  • کلمات کلیدی :