سفارش تبلیغ
صبا ویژن


مهرگان عزیز به یه بازی وبلاگی خوب و قشنگ دعوتم کرده که حیفم اومد دعوتش را رد کنم اما از اون جایی که برای این بازی ها کم سن و سال ام و هنوز باید لی لی کنم! پس با یه تغییر کوچولو در بازی شرکت کردم . 
ترجیح دادم اگه بارون بارید کسی از اون بی نصیب نمونه ! واسه همین امروز سر نماز ظهر همه ی بچه های دنیای مجازی را دعا کردم و برای همه شون آرزوی سعادتمندی و آرامش کردم.
برای کسانی که آشنایی مختصری باهاشون داشتم دعام خاص شد و اونایی که مجازی مجازی بودند براشون آرزوی خوشبختی و سلامتی کردم ...
راستش قبلا که جوون تر بودم دعاهام مستجاب می شد اما حالا دیگه ...!!  
 
خدایا ؛ بچه ها را محافظت ، جوونا را آگاهی ، میان سال ها را دانایی ، پیران را توانایی ؛ عطا بفرما...
این دعای منه ... حالا شما دعا بفرمایید ( ‏آرزو کنید ) شاید بباره و این کویر ...  

پ .ن :
مدت هاست آمد و شدهای وبلاگی را تعطیل کردم لذا نمی دونم از چه کسانی باید برای ادامه ی بازی دعوت کنم ...
خدا کنه مهرگان عزیز منو به خاطر تخطی از قوانین بازی ببخشه .


نوشته شده در  جمعه 88/8/8ساعت  10:56 عصر  توسط بهار 
  نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بهار هفت ساله شد!
حسین پناهی
[عناوین آرشیوشده]
 
  • کلمات کلیدی :