سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زن یا شی ؟
باز امشب بی  خوابی زد به سرم و مرا راهی کوچه پس کوچه های این سرزمین بدون مرز کرد.

امروز ایمیلی از دوستی به دستم رسید ناخواسته لشگری منسجم از کلمات را به جنگم فرستاده بود سلول های مغزم با آرایشی نامنظم به ستیزه جویی برخاستند ؛ که حاصل این نبرد شد بی خوابی و آوارگی در نت ...
تمام آنچه حقوق مدنی زن است با اختیار غیر است.شما برای گرفتن گذر نامه و ارث و ...هم نیاز به غیر دارید.
در باور بیشتر مردان جامعه ؛ زن یک شئی است.مالک آن می شوند و حق دخل و تصرف در آن را دارند.شئی که حقوق ندارد.شئی که حق اظهار نظر و مخالفت ندارد. وظیفه شئی یک امر مکانیکی ثابت است.دینامیک و پویایی برای شئی بی معنی است.

باخواندن این عبارات دردی غریب همه ی وجودم رافرا گرفت .
:::::::::::::::::::::::::::::::
امروز دوست و همکاری با اصرار خواست که مرا به منزل برساند نگاهش گوشی محرم می طلبید ؛ ‌رضایت دادم و سوار شدم زودتر از آن چه که فکر می کردم لب به سخن گشود ... سخن که نه ؛ ‌شکوه .
در طول این سفر کوتاه از نارفیقی و حسادت یک رفیق و همراه و یک همسر و همدم نالید و گفت که چنین و چنان است... همسرم نمی تواند توانایی های مرا ببیند نمی خواهد قبول کند که هر زنی مانند هر مردی ـــ نه هر انسانی ـــ‏ دارای توانایی هایی قابل ستایش است و به من حسادت می کند و ...
خانم راننده ؛ من و اندوه و سر درد را که بین راه سوار شده بودند سر محله مان پیاده کرد و رفت .
:::::::::::::::::::::::::::
امشب دوستی که برای عیادت دو طفلان بیمار به منزل ما آمده بود از کمپین زنان و حقوق از دست رفته ی زنان گفت و از من پرسید: به سایت کمپین زنان سرزدی ؟متنش را خواندی؟ امضا کردی ؟
با لبخندی به سرعت موضوع سخن را عوض کردم و ازهیئت بانوان دوچرخه سوار در اصفهان گفتم.

نمی دونم چرا امروز همه جا سکوت کردم ؟

پ .ن.
 همواره از سخن گفتن در مورد حقوق اجتماعی تعریف نشده ی زنان طفره می روم و می دانم که این دعوای خانوادگی سرانجامی ندارد.
 چه کسانی رو در روی هم می ایستند ؟ عشق علیه عشق؟
 من بر این باورم که عشق با عشق نمی ستیزد و باید این باور در وجود همگان شکل گیرد و مرز بین زن و مرد در هاله ای از مه غلیظ چنان فرو رود که قابل تفکیک نباشد و حقوق انسانی مانند باران بر همه فرود آید و فقیر و غنی ،خرد و درشت ،مرد و زن نشناسد .
من و تو ،ما شویم و هر آن چه برای یکی پسندیده است برای دیگران نیز نکو باشد .

الان نمی دونم باید بگم : بزک نمیر بهار می آد ؟! یا گر صبر کنی زغوره حلوا سازی ؟ ! یا شتر در خواب بیند پنبه دانه ؟!


نوشته شده در  جمعه 87/7/26ساعت  4:9 صبح  توسط بهار 
  نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بهار هفت ساله شد!
حسین پناهی
[عناوین آرشیوشده]
 
  • کلمات کلیدی :