• وبلاگ : كلك بهار
  • يادداشت : عشق تو آغــــــــــاز و پـايــان دل است
  • نظرات : 5 خصوصي ، 7 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    بين همه روزهاي ماه شعبان به جمعه هايش دلخوش بودم که از صبح عشق بازيم با تو شروع ميشد. اما امروز آخرين جمعه شعبان است و باز هم در آنسوي اين چشم انتظاريهايم دري بسته بود و تو نيامدي ....
    اللهم ان لم تكن غفرت لنا فيما مضي من شعبان ، فاغفرلنا فيما بقي منه
    (خدايا اگر ما را در روزهاي گذشته ي شعبان نبخشوده اي ، كرم كن و در اين چند روز مانده ببخشاي)

    سلام خواهر فرزانه‌ام
    عميقا به حرفاتون كه نشان از زخمهاي قلبتون داره احترام ميذارم. حقا كه موثر نوشتيد مثل هميشه
    مدت زيادي باكلامتون تو وب آشنا هستم و ميدونم كه خوب نقد ميكنيد و خوب نقد ميپذيريد
    آيا به اين برادرتون اجازه نقد برادرانه‌اي رو ميديد؟
    خواهر متفكرم
    آيا اگر در سرزميني دروغگويان و عهدشكناني باشند، بايد آن سرزمين را به باد شتم گرفت؟مگر همه اهل اين سرزمين از اين قبيلند؟بزرگ مرداني كه در تاريخ اسمشان ثبت هست و از مفاخر شيعه و اسلامند از همين ديارند
    و بعد...آيا مگر عاشقان حسين و عباس و...به قصد ديدار آن سرزمين ميروند؟ يا شوق ديدار مولاي خود را دارند، خواه اين سرزمين باشد و خواه مكاني ديگر.
    اين شوقي نيست كه مخصوص بعد از جنگ باشد. دامنه اين شوق به بلنداي هزار و اندي سال هست.
    چرا خواهر خوبم اينگونه نا خوداگاه وهم را به جاي عقل به خدمت گرفته است؟
    آري غرور و تعصب نا به جا و جهالت و عدم غايت انديشي بد است و منفور و آفت آفرين اما آيا با احساس مي‌شود بر اينگونه صفات استدلال كرد؟ و آيا در روز واپسين اين ادعاها با اين دلايل ناقص خريداري دارد؟
    از تنور داغ و وعده پرداخت غنايم گفتيد
    از سوي چه كسي؟ آيا ايشان همانهايي نبودند كه با سكوت خود اجازه ادامه تجاوز را دادند و وقتي عرصه را تنگ ديدند با ترفندهاي سياسي مكارانه خود در صدد تقويت قواي خود با طرح آتش بس برآمدند؟
    كدام شخص معتبري اينقدر ساده لوحانه به وعده دشمن اعتماد كرد، به دشمني كه از ابتدا با ناجوانمردي آغاز نمود
    خواهرم
    ازتو ميپرسم
    آيا تو به كسي كه هيچ قانوني را غير از قدرت طلبي خود قبول ندارد كنار خواهي آمد؟با چه تضميني؟
    شايد به خاطرت باشد كه همين دشمن حتي پس از امضاي قطعنامه نيز به مرزهاي ما يورش برد اما ناكام ماند. تو مي‌خواهي به چنين نامردهايي اعتماد كني؟
    استدلال حضرت امام بر امام ادامه جنگ، آيه قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَة و نظايرش بود
    صدام فتنه‌اي بود كه با عقب نشيني صرف ،دفعش ممكن نبود.چه تضميني بود كه او دوباره از پشت مرز با دسيسه اي جديد و با موشكهاي دور برد دوباره آتش به پا نكند.مگر رسول اعظم آنقدر با يهود مدينه نبرد نكرد كه آنها را به قلعه خود پناه برده بودند نيز تحمل ننمود
    خواهرم اگر كسي مرتب به خانه شما متعرض مي شود و حتي به خانه شما آمده آيا به بيرون انداختن او از خانه اكتفا ميكنيد؟
    در اين صورت ممكن است اينبار از راه پنجره بيايد و يا اينكه در و پنجره و ديوار منزل شما را خراب نمايد
    بهترين كار آن است كه او را از كوچه يا محله خود طرد كنيد كه اين بسته به توان شما دارد. در غير اين صورت هميشه شب و روز خود را با اضطراب حمله او سپري خواهيد كرد
    گره جنگ را در صورتي ميشد با عقل باز نمود كه عاقلي آن را گره زده باشد نه ديوانه‌اي چون صدام كه هزار عاقل از كار او حيرانند
    اگر حضرت امام را كه دينداري من و تو مديون شجاعت و فداكاري او و رهروانش هست، قبول داري خود ايشان فرمود كه ما حتي يك لحظه هم از جنگ نادم و پشيمان نيستيم
    آنانكه هشت سال از جواني خود را صرف جنگ با باطل كردند، عمر خويش را فنا نكردند
    بلكه با فروش آن، به بقا و جاودانگي رسيدند و خوش معامله‌اي كردند
    وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ
    بعضى از مردم (با ايمان و فداكار)، جان خود را به خاطر خشنودى خدا مى‏فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است

    خواهر فرزانه‌ و متفكرم
    چگونه ميشود در مورد موضوعي كه اطلاع كافي و كامل ، آري كامل نداريم و به قول شما هزار سوال... ذهنمان را مشغول كرده، قضاوت كرده و حكم صادر كنيم
    حتما قضاوت كنيد كه نشان پويايي و زنده بودنتان هست اما زود و شتاب‌زده نه

    سلام
    من هميشه از اينور شط سلام ميدم بهشون. خاله من تا اونجا صدام ملعون بود گفتم نميرم
    حالا هم هر روز سلام ميدم اما منتظر مي مونم تا وقتي بدست اهلش افتاد خواهم موند: اونروز خواهم رفت و خواهم گفت : مولاي من!
    تبريك ميگم!

    سلام و خسته نباشيد.

    از تشريف فرماييتون به وبلاگ ممنونم.

    بهاري باشيد و التماس دعا

    هرچه کردم نشدم از تو جدا ، بدتر شد
    گفته بودم بزنم قيد تو را ، بدتر شد
    مثلا خواستم اين بار موقر باشم
    و به جاي "تو" بگويم که "شما"، بدتر شد
    آسمان وقت قرار من و تو ابري بود
    تازه، با رفتن تو وضع هوا بدتر شد
    چاره دارو و دوا نيست که حال بد من
    بي تو با خوردن دارو و دوا بدتر شد
    گفته بودي نزنم حرف دلم را به کسي
    زده ام حرف دلم را به خدا، بدتر شد
    روي فرش دل من جوهري از عشق تو ريخت
    آمدم پاک کنم عشق تو را ، بدتر شد
    (شخصي نويس)

    سلام خدمت شما خواهر خوبم
    ممنون از حضورتون
    متاسفاه وقتي داشتم مطلب وبلاگ رو ويرايش مي كردم پاك شد و كامنت شما هم همراهش پاك شد البته قبلش خوندم
    هنوز هم قراره ما امير بشيم ولي آخه كي لايق ميشيم ؟
    درواقع امام زمان منتظره كه ما برگرديم نه ما منتظريم كه او برگرده
    يا حق

    سلام
    قتل اين خسته به شمشير تو تقدير نبود..........
    گيرم تو را به خدا بسپارم خودم را چه كنم .
    ................................................................
    بهشت با همه سر سبزي و طراوت و حسن
    به پيش كرببلايت چه قيمتي دارد