پس از تو
دلم ز غربت ديار آشنا گرفت
خوشه هاي التفات آفتاب سوخت
من ز بي رفاقتي دلم گرفت
من هميشه فكر ميكنم كه در صداي من
كسي گريست
فصل عافيت نداشت
و هيچ كس شفيق دستهاي پينه بسته ام نشد
ودل به صحبت رفاقتم نداد
هيچ كس بمن نگفت:
آسمان كجاست؟
&nbs