شريعتي واقعا زيبا ميگه که:
(
مردهادر گستره عشق به وسعت غيرقابل توجه نامردندبراي اثبات کمال نامردي انان تنها
همين بس که درمقابل قلب ساده و فريب خورده يک زن احساس ميکنند مردند.تاوقتي که
قلب زن عاشق نشده است پست تر از يک سگ ولگرد عاجزتر از يک فقير و گداتر از همه ي
گدايان ساحره , پوزه برخاک و دست تمنا پيشش گدايي ميکنند امام همين که خيالشان از
بابت قلب زن راحت شد به يکباره يادشان مي افتد که خدامردشان افريد و انگاه کمال
مردانگي را در نهايت نامردي جستجو ميکنند.)
به زبان شهرضايي (پدري پسرش (حسن) را مورد خطاب قرار داده ... )
به پدرت نگاهي بيانداز حسني
خوب چشم هايت را باز کن حسني / نگاهي به پدرت بيانداز حسني
اين سياهي که جلو چشماته / گوني ذوغال نيست بلکه پدرته
آنقدر هوا الک کرد حسني / از شکل و قيافه افتاد حسني
...
آنجا(مسجد) از دردها سوال مي کنند / در را رويت نمي بندند
قيمت طلا و خاک برابره / گدا هم آدم درست و حسابيه
آهاي حسني اگر اين چنيني بچه مني / اگر بجز خدا براي کسي سر خم کردي خري
اگر با حقه و کلک کاراتا درست کردي پسرم، و پشت به خاندانت (اجاق) کردي پسرم
در سختي ها و گرفتاري ها کمکت نمي کنم / و نانم را نيز حلالت نمي کنم
سلام خانم گلي خوبي
روز پدر مبارک