سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهار جانم آرزوستگفت بنویس
گفتم در چه مورد ؟
گفت درباره ی بهار ...
تبسمی کردم و گفتم کدام بهار ؛ این بهـــــار یا آن بهار ؟!!

برایش می نویسم که ؛
در تلاش برای مهیا شدن آن بهار ؛ بهــــار جانم خزان شد .

درختان در استقبال از آن بهار ؛ طبقی از شکوفه بر سر گرفته و در انتظار بهاری شدن و پوشیدن قبای سبز شان لحظه شماری می کنند چونان طفلی که هر شب با رویای پوشیدن جامه های نو به خواب می رود و هر صبح به شمارشی معکوس ؛خطی بر صفحه ی سفید کاغذ می کشد .
آن بهار از سفر برمی گردد و پرندگان را ساق دوش خود می کند و این بهــــار حس عزیمت در دل دارد و هوای کودکی در سر .

هوای همان وقت ها که از گـِـل ؛ خمیر درست می کرد و به تنور خیالی سرد دیوار می کوبید غافل از این که روزی از گل وجودش ؛ بی رحمانه چانه ای بر تنور داغ زندگی می زنند.
هوای آن روزها که به خیال صید گنجشکی ؛ از غربال پاره ی آویخته بر دیوار حیاط مادربزرگ به جای دام استفاده می کرد بی خبر از آن که روزی خود ــ بی غربال ــ صید صیادی می گردد...

این بهــــار هوای روزهای بی مسئولیت کودکی را کرده ...

غرق حیرتم ! این منم که دایره ی زندگی را می چرخانم یا زندگیست که مرا در شعاع خود اسیر کرده و مانند اسب عصاری می چرخاند !
گهی پشت به زینم و گهی زین به پشت ..." آه از این همه پوست کلفتی "!

خبری نیست ... "فراز و نشیب" و "نمک و چاشنی "و" گل و خار" و "غم و شادی" و "قفس و پرستو" و دلتنگی های پایان سال است .!!!


عزیزی در وبلاگش تمنای بهار جان کرده و از یک سال رنج و اندوه و نفرت و غصه و اشک و عشق و زمین خوردن و تناقض حرف زده و بهارجانش آرزوست!!
به گمانش دیگران در خوشی غلت می زدند و او عقب مانده !! (که اگر دستم بهش می رسید از خجالتش در می اومدم )
گلم ؛ بهار را فقط در طبیعت بجوی که بهار ِجان سی و یکمین مرغ افسانه ای است.
و برای تو که دستی در آستین مذهب داری بهار ِجان را به بهای بهشتش وعده بده.

نازنینی مرا به موجی دعوت کرده که برجسته ترین روزم را در سال 87 پیدا کنم؟! عینکم را بر چشم زدم و تمام پیکسل های 366 روز را با دقت گشتم اما همه یک اندازه و یک رنگ بودند! باور کن هیچی پیدا نکردم ... هر چه بود شتاب بود و کار و زمان ؛‌ و تو بهتر می دانی که شتاب با بازده نسبتی ندارد .


نوشته شده در  شنبه 87/12/24ساعت  1:32 عصر  توسط بهار 
  نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بهار هفت ساله شد!
حسین پناهی
[عناوین آرشیوشده]
 
  • کلمات کلیدی :