• وبلاگ : كلك بهار
  • يادداشت : غذاي بدون بو
  • نظرات : 6 خصوصي ، 24 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    جالب بود

    اما آنچه من بر آن تاكيد دارم اين است كه زن براي جلب محبت شوهر نبايد بر نقاط ضعف خود تكيه كند و آه و ناله كند كاري كه الآن بسياري انجام مي دهند بلكه بايد بر نقاط قوط خود تكيه كند.

    سلام دوست عزيز

    زيبا بود

    شاد بودن هنر است

    شاد كردن هنري بالاتر

    موفق و پيروز باشيد

    سلام

    ميخواي قدرت شفاي ناشي از رهايي رو بدوني؟!

    لطفا روي لينك زير كليك كن:

    http://sibesobh.parsiblog.com

    به روز باشيد و بهروز

    يا علي

    + رهگذر 

    من يه رهگذرم ميگذرم و ميرم

    خيلي جاها ميرم

    اگه ببينم جايي بهم خوش بگذره لنگر رو مياندازم و كنگر ميخورم

    پاسخ

    سلام ؛هر وقت اومدي قدمت رو چشم ؛ خوشحال ميشم .
    دوست و همكار عزيز شعري كه تو كامنت ها نوشتم البته در مورد راههاي ابراز محبت به شوهر! نبود كه البته مقوله خيلي مهميه ! فقط بعد از يه مدت مديد تعطيلي وبلاگ و نا اميدي از .... بگذريم وقتي بعداز مدتها سري به اينترنت زدم ياد وب خوب شما افتادم و يه سري بهتون زدم آخه قبلا از خواننده هاي هميشگي شما بودم اما فكر مي كنم يه كم از اون مسير قبلي دور شدين و يا شايد ترجيح مي ديد كه تغييرات مثبت رو در فرد ايجاد كنيد تا جامعه شايد هم اين راه درست تري براي بهتر شدن وضع ايران عزيزمون باشه به هر حال اميدوارم موفق باشيد.
    پاسخ

    سلام مجدد؛ خوشحالم كه دوباره برگشتيد .نمي دونم شايد حق باشماباشه اما همراهي شما منو به ادامه ي راه دلگرم مي كنه . دوست دارم كه بازم بياييد . راستي چرا وبتون را تعطيل كرديد ؟ چرانااميدي ؟ براي ما ايراني ها كه دنياي حقيقي خيلي حقيقيه ؛ داشتن يك دنياي مجازي خالي از لطف نيست .بازم منتظر حضور گرمتون هستم و بيشتر منتظرم كه دوباره حركت قلم تواناتون را در وبتون ببينم . اگه دوست داريد من و بقيه دوستانتون را خوشحال كنيد . به اميد آن روز.بابت اين كه به جا نياوردم غذر مي خوام .

    سلام

    سپاهيان ابرهه در راهند.

    جهت اطلاعات بيشتر روي لينك زير كليك فرماييد:

    http://sibesobh.parsiblog.com

    به روز باشيد و بهروز

    يا علي

    + رهگذر 

    يه دوستي داشتيم ميگفت زن درست شده از دو حرف ز ن

    زن يعني زندگي

    ن يعني ندامت

    در اصل زن يعني زندگي همراه با ندامت

    تو يه جمعي در مرود زن صحبت ميشه

    كسي كه رو منبر بوده ميگه كساني كه از دست زنشون ناراحت هستن بلند بشن همه بلند ميشن الا يه نفر

    ازش ميپرسن تو جدا از دست همسرت راضي هستي ؟؟؟؟ والا تعجبه چطور ممكمنه؟

    مرد با صداي ناراحت ميگه من منم از دست زنم ناراحتم اما چون زده پاي منو شكسته نمي تونم بلند بشم

    اينه حكايت زن داشتن

    اميدوارم بهتون و بههر چي زن بر نخوره

    اما منكر مهربوني و خوبي زن نميشم

    اينها ديگاه هاي ديگران در رابطه با زن بود

    بعدا ميام يه چيز ديگه در رابطه با مشورت نكردن با زن براتون مي نويسم

    پيشاپيش جسارت منو ببخشيد

    پاسخ

    سلامي مجدد؛ مطمئنم كه اين نظر واقعي شما نيست و با اطمينان تمام مي گويم كه شما بيشتر از هركسي براي زنان ارزش قائليد و اعتقادي به آن چه كه از زبان ديگران باز گو مي كنيد نداريد ، اينو از حضور مستمرتون در وب يك زن واهميت دادن به نوشته هايش و با دقت اظهار نظر كردنتون متوجه شدم. حتما ارزشش را داشته كه براش وقت گذاشتيد ديگه نه ؟ اما؛ به جاي اين كه بهم بربخوره تلاش مي كنم نگرش ها راتغيير بدهم و با رفتار و كردار وحتي نوشته هام اين ذهنيت نيمه بد را پاك كنم . منتظر نظرات تازه و سازنده ي بعدي شما خواهم ماند. خواهش مي كنم ، من جسارتي نديدم صداقت ديدم .راستي ز يعني زندگي و ن يعني نداشتن شناخت كافي .

    سلام خانومي

    واقعا جملات خوبي نوشتي اگه زني اين حرفاي شما رو رعايت كنه و بازم زندگي خوبي نداشت بايد گردن اون مرد ( نا مرد ) را زد

    اما به نظر من اينها هم جز محالات و ارزو ها در اومده

    بيخود بعضي ها جبهه نگيرن كه نه زنها خوبن و رعايت ميكنن

    اگه زني تمام موارد رو رعايت كنه مطمينم كه بند 9 اين ماده ( غذاي بودار) را اصلا قبول نداره

    + فضول باشي 

    فكر ميكنم نمي تونم در اين زمينه چيزي بگم ( فضولي كنم )

    ولي اجازه بديد برم و يه كم فضولي كنم و اطلاعات بدست بيارم

    بعد ميام مينويسم

    فقط يكي يه جايي نوشته بود كه زندگي بدون عشق مثل ساندويچ بدون نوشابس

    به نظر شما ساندويچ بدون نوشابه مزه داره

    + رهگذر 

    سلام به همه

    بازم گذرم به اينجا خورد

    مثل اينكه اين كلبه احزان بد جور مايله كه كلا مردها در تصرف و اختيار زنها باشن

    اگه اونها حق طلاق رد داشته باشن كه كار هر چي مرده زاره

    مي دوني چرا ؟

    كافيه كه يه زني بهر دليل شوهرشو طلاق بده و اين تو محله و فاميل بپيچه

    همه ما زنها رو خوب ميشناسيم

    فكرشو بكن چشم به هم چشمي

    نه خداي من

    روز بعد همه در محضر حاظرن

    تازه اگه اين طلاق دادن مردها به طورت مد در بياد كه همه زنها طرفدار مدن

    اصلا خدا نكنه كه حكومت به دست زن ها بيفته

    پاسخ

    سلام آقاي رهگذر، خوشحالم كه باز گذرت به اينجاافتاد. بد جوري از خانم ها خوشت نمي آيد .چرا؟ پست قبلي منو نخوندي؟ نه؟ مردهايي راهم داريم كه چشم وهم چشمي مي كنند و دنبال مد اند. در آرشيو پستي دارم با عنوان : مرد يا مرد نما ، اگه تونستي بخونش . كلبه احزان گفته بود كه محبت زن انعكاس محبت مردِ و من هم همينظور فكر مي كنم . ميدوني دوست من زن اسير محبته ؛ و همه ي اين كه زني به سمت مردي جذب ميشه به خاطر دست يابي به محبته و اينو مردها هم خوب ميدونند .خوشحالم كه گذرت به اين جا مي افته. با احترام فراوان.

    سلام

    به ما هم سر بزن

    سبز باشي

    سلام

    من كه مخاطب اين پست شما نيستم . اما هميشه خوش مينويسيد و خوشتر هم بنويسيد .ان شالا كه واسه مرد ها هم كلاس خصوصي بزاريد (هر چند اونم به سن من نمي خوره اما خوب بعدنا شايد .......)

    ///موفق باشيد/// يا علي/// التماس 2a///

    پاسخ

    سلام صداي سكوت ؛‏دير و زود داره اما سوخت و سوز نداره .
    سلام
    مطلبتون خيلي عالي بود. و دلنشين. و آموزنده. يه لطفي كنيد در مورد ابراز علاقه به خانم ها هم يه پستي بزنيد.
    ممنون
    در اين جا چار زندان است
    به هر زندان دو چندان نقب، در هر نقب چندين حجره، در هر
    حجره چندين مرد در زنجير ...

    از اين زنجيريان، يك تن، زنش را در تب تاريك بهتاني به ضرب
    دشنه ئي كشته است .
    از اين مردان، يكي، در ظهر تابستان سوزان، نان فرزندان خود
    را، بر سر برزن، به خون نان فروش
    سخت دندان گرد آغشته است .
    از اينان، چند كس، در خلوت يك روز باران ريز، بر راه ربا خواري
    نشسته اند
    كساني، در سكوت كوچه، از ديوار كوتاهي به روي بام جسته اند
    كساني، نيم شب، در گورهاي تازه، دندان طلاي مردگان را
    شكسته اند.

    من اما هيچ كس را در شبي تاريك و توفاني نكشته ام
    من اما راه بر مردي ربا خواري نبسته ام
    من اما نيمه هاي شب ز بامي بر سر بامي نجسته ام .
    ***
    در اين جا چار زندان است
    به هر زندان دو چندان نقب و در هر نقب چندين حجره، در هر
    حجره چندين مرد در زنجير ...

    در اين زنجيريان هستند مرداني كه مردار زنان را دوست مي دارند .
    در اين زنجيريان هستند مردني كه در رويايشان هر شب زني در
    وحشت مرگ از جگر بر مي كشد فرياد .

    من اما در زنان چيزي نمي يابم - گر آن همزاد را روزي نيابم ناگهان، خاموش -
    من اما در دل كهسار روياهاي خود، جز انعكاس سرد آهنگ صبور
    اين علف هاي بياباني كه ميرويند و مي پوسند
    و مي خشكند و مي ريزند، با چيز ندارم گوش .
    مرا اگر خود نبود اين بند، شايد بامدادي همچو يادي دور و لغزان،
    مي گذشتم از تراز خاك سرد پست ...

    جرم اين است !
    جرم اين است !

    پاسخ

    سلام دوست من ، به جرم كدامين گناه؛بنده را عفو بفرماييد خواستم يه رونقي به خانه ها بدهم قصدم ثواب بود ولي انگار كباب شدم !!!!!
       1   2      >