• وبلاگ : كلك بهار
  • يادداشت : تو و نيكي و دجله و از اين حرفا
  • نظرات : 2 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    با سلام

    داستان بسيار زيبا و پند آموزي بود .

    با آرزوي موفقيت براي شما

    با احترام

    بدرود

    پاسخ

    سلام ... ممنون ... و نيز براي شما ... خدانگهدار تون

    سلام اولين باره كه اينجا ميام. لذت بردم از مطالب خصوصا داستانك آخري كه برام جالب بود. تا حالا نشنيده بودمش.

    خوشحال مي شم اگه شما هم تشريف بياريد.

    پاسخ

    سلام ... ممنون .... كجا ؟؟؟؟

    با سلام

    اين متن را ژيش از اين هم در روزنامه جام جم و هم در ايميلهاي گروه ايران روشن خوانده بودم اما اين قدر زيباست كه بي درنگ زينت اراي سايت سده لنجان با نام خودتان شد.شادكام و سر بلند باشيد و از اس ام اس هاي زيباي شما هم متشكرم

    پاسخ

    سلام بر شما استاد گرامي ... بنده نوازي فرموديد ... سپاس ... قابلي نداشت .

    سلامم را تو پاسخ گوي...

    خيلي داستان قشنگي بود. اين‏جور داستان‏ها رو به خصوص وقتي به صورت پاورپوينت در بياد خيلي دوست دارم.

    دمت گرم و سرت خوش باد...

    پاسخ

    سلام بر عمو اكبر خودم ... قشنگي از چشم خواننده است ... شايد وقتي ديگر ... كم پيدايي ؟ سلام برسون ...

    سلام

    خسته نباشي

    وبلاگ زيبا و پر احساسي داري ..

    ممنون ميشم كه به وبلاگ من هم سري بزني ..

    راستي دوست عزيز با پيشنهاد تبادل لينك چطوري ؟

    سلام دوست عزيز

    داستان زيبايي بود ولي من اينو قبلاً هم خونده بودم

    بهرحال موفق باشي ...

    سلام

    خوبي؟؟
    خيلي عالي بود!!

    اون قسمته دوم يك ذره نا معلوم بود!!من دوباركه خوندم فهميدم!!

    ياحق..

    سلام

    با تبادل لينك موافقي وبلاگ من را با اسم « مسناو وبلاگ تفريحي خبري اموزشي علمي و پژوهشي » لينك كن و به من خبر بده تا من هم تو را لينك كنم